رسان آهوی وحشی را، همان تیزیِ آتش را
تنفسهای مرگم را، کنم تا رام سرکش را
چِشَم سرخیِ لبهایش، کِشم خطهای لبخندش
برم ابروی رامش را، ببوسم رویِ جانش را
سپیدیهای دندانش، سیاهیهای امواجش
زنخدانهای رسوایش، کشد هر رویِ دلکش را
اگر خواهی مرا یکتا، اگر خواهی مرا سالک
بده معصومِ سرکش را، که آتش کرده آتش را
فراقش عشق را زاید، وصالش عشق را کاهد
((که آب زندگی هم میکند خاموش آتش را))
مهدی فصیحی رامندی