مهدی فصیحی رامندی

منتخب دفتر شعر حمیم

منتخب دفتر شعر حمیم

مهدی فصیحی رامندی

دلم دارد حضوری با خیال یار در خلوت

که تا صبح قیامت در به رویِ یار نگشاید...

صائب تبریزی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

از زبان شعر امروز اطلاع دارم. ولی علاقمندم در اشعار کلاسیک به سبک و زبان شاعران گذشته بنویسم.

علت ابهام در برخی ابیات (کلاسیک) بیان رمزگونه آن‌هاست؛ چراکه علاقه‌ای به شفاف‌سازی آن‌ها برای دیگران ندارم.

حمیم، تخلص نیست؛ نام دفتر شعر است که گاهی مخاطب قرار می‌گیرد.

 

 

_______________________________________

پایان کارِ وبلاگ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۱ ، ۲۰:۳۰

دلِ گل لعل شود گر تو به گلزار آیی
مرغ آواز دهد چون به چمنزار آیی

دلِ من، با همه عشوه که تو در سر داری
صبر ایوب سرآید، تو به گفتار آیی

به جفا عهد و وفا را شکند هر مجنون
گر تو ای سرو دلم، ناز و به رفتار آیی

جمعِ عشاق به میخانه چه گریان آید
پرده‌ها را بدرد، گر تو به دیدار آیی

نقش نیرنگ و چه تزویر زدم بر هر دام
تا که ای دوست تو در بند گرفتار آیی

روی پروانه زدم ذوب شدم از یادت
تا که بیمار شدم، کاش به تیمار آیی

چشم و ابرو، لب و یک قوس کمر با مویت
محض وصلم نه، تو خواهی که به پیکار آیی

یارِ من کی رسد آن روزِ بهاری تا کز
شوقِ آغوش، تو با دیده‌ی خونبار آیی

لیک دانم که نخواهد رسد آن روزی خوش
دل چرا با دو غزل زجه زنی، زار آیی؟

 

مهدی فصیحی رامندی

 

دل گل لعل شود: خون دل خوردن گل

دل من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۳۸

امواج سویِ قایقِ هر رهگذر بس است
خود شمع باش، راه بلا بی‌ثمر بس است

این چشم باز را که نیازی به شمع نیست
یک خضرِ هوشیار مرا روی سر بس است

گر شمع در محافلِ ما نیست غم مخور
یک آه و سوز و اشک روان در سحر بس است

از کاروان رفته تو حافظ، چه غم خوری؟
از شاهِ دشت و راغ، تو را یک نظر بس است

با عمرِ گل مجالِ سفر در زمین که نیست
عشاق را درون بدن یک سفر بس است

امکان بوسه بر لب معشوقِ مست نیست
گاهی به وقت شام ازو یک خبر بس است

مهدی فصیحی رامندی

 

در عکس زیر غزلی از حافظ شیرازی

غزل حافظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۱ ، ۱۷:۱۷

این دلیری در عدو از نابجا خندیدن است
خنده بر سگ هم بر او دندان نمایش دادن است

گرچه دوری می‌کنی از آشنا یا ناشناس
لیک دانی، کار سگ دنبال انسان کردن است

شهر ما داروفروشی هست، مرهم زن ولی
نیمه جانم دیده پس در فکر زخمی کردن است

کنج خلوت لات شهرم کز نظر افتاده است
نوش دارو ساخته در فکر درمان کردن است

حرف رب، انسان و شیطان نزدِ هر دورو یکیست
گوش جان داده و سرگرمیِ او خندیدن است

اشک ما از لطف یزدان در سحرگاهان دمید
روی گریان در شما از جان بَصَل افشردن است

مهدی فصیحی رامندی

شعر مهدی فصیحی رامندی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۱ ، ۲۰:۴۵

ماه و دلبرم نامد، شمس و دلبری آمد

شام و روز و یک صحرا، این دو سر نمی‌جمعد

فصیحی

 

اولین تک بیتی (یک سال پیش)

اشعار مهدی فصیحی رامندی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۱ ، ۲۳:۲۶

آسوده بخواهی به تو رب کار دهد

تکریم دهد آدم و عالم به ابد

بر خلق نزن پیله و نقصان و گنه

در قلب نکن کینه و دشنام و حسد

فصیحی

 

اولین شعر کلاسیک (یک سال پیش)

بندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۱ ، ۰۷:۳۸